من قبلا با ینفر درارتباط بودم خیلیییییی زیاد دوسش داشتم خیلی خیلی
جوریکه میخواسم بخاطر اون قید خانواده و همرو بزنم
اونم مادر و خواهرش ی اشغال ب تمام معنا بودن
انقد پرش کردن از من سرد شد
عکس منو استوری کرد
آبرومو برد
رفتم شکایت کردم ازش
اومدب خانوادم همچیو گف ک دخترتون با من بوده
بعد دعوا و اینا جدا شدیم
من ازش متنفر شدم دوسش ندارم دیگع
ولی هرشب میاد تو خابم هی فکرم میره سمتش بااینکه نمیخااااااام بهش فک کنم
یا حتی یادم بیفته
کلا هم میبینم آشتی کردیم روزای خوشمونه
ناخداگاهت درگیرشه
ته ذهنت ناخودآگاهت مایل به برگشتش هستی
چجور عکسی؟
منم ی رفیق داشتم واقعا دوسش نداشتم خودمو گوام نمیزدم رفتن ی شهر دیگ اصن برام مهمم نبود ولی ماهی ی بار تو خوابم میدیدمش تا شماره اشو بعد چند سال شاید پنج سال پیدا کردم زنگ زدم باهم حرف زدیم گفتم اینجوری و...
دیگ فک کنم خوابشو ندیدم
حس میکنم ی دلیلی داشته نفهمیدم که
تو باید عاشق ی مرد افغانی بشی
این کار تو خیلی زشت بود حالا خودت دوس داری یکی از این حرفها به تو بزنه
فیلمای آنیا رو تو یوتیوب ببین
آیدیش Anilish
به مرور کمکت میکنه
