دیشب خواب دیدم من و دوستم رفتیم یه جایی
یه مرد میانسالی میخواس بهمون ت ج ا و ز کنه
یه خانومی مارو برد توی خونه این مرد بهمون گف وایسین تا من بیام
من از شدت ترس تا اومدم فرار کنم زنه جلوم سبز شد
من پسش زدم با شدت فرار کردم تنهایی
رسیدم به ی جایی مث روستا
خواستم زنگ بزنم کمک بگیرم انتن نداشتم
همونجا موندم چند ساعت بعد صدای همون مرده که خونشون بودم بلند شد هی منو صدا میزد
نتونس پیدام کنه دیگه
تعبیرش چیه ؟