2777
2789
عنوان

چجوری می تونید

108 بازدید | 24 پست

اقا من هرچی فور می کنم درک نمی کنم چجوری می تونیدیکی رو دوست داشته باشید . مثلا همه میگن وای پدر بزدم آیی مامان بزرگ یا دایی عزیزم خالم .. والله هیچ وقت درک نکردم و مرگ کسی ناراحتم نکرده حتی خواهرم وقتی مرد واقعا برام مهم نبود کلی خاطره هم باهاش داشتم خواهر بزرگم بود و همیشه مراقبم بود و فلان ولی اصلا حتی گریه نکردم و برام سواله حس همدلی یعنی چی ؟ 

ما همه مثل هم هستیم و روتین زندگی مون اینه ...

بهتره شما بگین چطوری میتونین اینطوری باشین 

دانی از زندگی چه میخواهم ....من تو باشم، تو، پای تا سر تو...زندگی گر هزار باره بود...بار دیگر تو، بار دیگر تو...

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

خب این یه روان نژندی محسوب میشه و باید برید پیش تراپیست 

یه خواهر بزرگ‌تر که برای خواهراش قوی و حامیه یه زن مستقل که پشت شوهرش بهش گرمه یه دختر عاقل که هرجا بتونه به پدر مادرش هر کمکی باشه میکنه و اونا بهش افتخار میکنن یه مادر که پسر کوچولوش دوسش داره و یه آدم که از درون احساس پوچی ‌و تنهایی میکنه احساس ناکافی بودن تا حد خفگی آزارش میده و مدام داره از خودش میپرسه با زندگیم چیکار کردم ؟ و هرچی بیشتر میپرسه بیشتر غرق این سوال میشه!
واقعا جدی میگم ن از روی طئنه یه مشکل جدی روحی داری باید پیگیری کنی♥️

اخه من هیچ کمبودی حس نمی کنم و وقتی بقیه می گن بیشتر گیج می شم . می دونی درک اجساسات برام سخته . و می دونم قراره فحش بدن ولی می گم گاها از درد اطرافیانم حتی مادرم لذت می برم و ازش سو استفاده می کنم تا به حال نگران کسی نشدم حتی یه ذره 

این چیه ؟ منظورم اینکه یه نوع بیماریه ؟

یعنی یه مشکلی وجود داره که باعث شده احساساتت رو سرکوب کنی باید ریشه مشکل رو پیدا کنی و حلش کنی وگرنه بزرگ و بزرگتر میشه 

یه خواهر بزرگ‌تر که برای خواهراش قوی و حامیه یه زن مستقل که پشت شوهرش بهش گرمه یه دختر عاقل که هرجا بتونه به پدر مادرش هر کمکی باشه میکنه و اونا بهش افتخار میکنن یه مادر که پسر کوچولوش دوسش داره و یه آدم که از درون احساس پوچی ‌و تنهایی میکنه احساس ناکافی بودن تا حد خفگی آزارش میده و مدام داره از خودش میپرسه با زندگیم چیکار کردم ؟ و هرچی بیشتر میپرسه بیشتر غرق این سوال میشه!
یعنی یه مشکلی وجود داره که باعث شده احساساتت رو سرکوب کنی باید ریشه مشکل رو پیدا کنی و حلش کنی وگرنه ...

راستش مانانم می گگفت از بچگی اینجوری بودم ولی من واقعا حتی تو مدرسه همه عاشقم بودن . ولی واقعا شما ناراحت می شین اگه اتفاقی بدی برای کسی بیوفته ؟ صادقانه جواب بدید 

اخه من هیچ کمبودی حس نمی کنم و وقتی بقیه می گن بیشتر گیج می شم . می دونی درک اجساسات برام سخته . و م ...

میگم که یه مشکل خیلی جدیه ک باید درمان بشه.اتفاقا یکیو دیدیه بودم.بچش سقط شده بود دوراز جون شما کوچکترین گریه ای نکرد و عادی بود دستش نزدیک بود قطع شه اصلا ناراحت نبود دکترا با دارو خوبش کردن.

ی هورمونه ک از بخش فوق کلیوی ترشح مشه برای درک احساس غم و اندوهه فک کنم کورتیزول بود‌.تو اونو فک کنم نداری.برو دکتر

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792