منم مثل تو بودم خیلی نوجوانی اذیتشون کردم خلیی زیاد که از دست خودم کلافه میشم وقتی به اون دوران فکر میکنم خدا از من راضی باشه فقط , همیشه به مامانم میگم مامان از دختر نادونت راضی باش منو حلالم کن من خیلی نادون بودم برام دعا کن خدا بچه خوب به من بده اونم همیشه میگه خداکنه بچت بشه چراغ دلت , مامان باباها هرچقدرم بهشون بدی بشه اگه از ته دلت معذرت بخوای میبخشن چون جیگر گوششونی
فکر کنم بخاطر همینه ازشون جدا شدی هعی فکر میکنی به کارایی که کردی و نکردی بعد عذاب وجدان میگیری باور کن ممکنه حتی بچه هایی که از نظر تو خوب هم بودن یه زمان هایی زو فکر کنن که اشتباه کردنن
پس زیاد فکر نکن سعی کن وقتی مامانت به کمکت نیاز داشت کمک کنی باهاش خوب رفتار کنی به مرور از یاد میبری گذشته رو
همون به خاطر خجالت پیام بهتره. مثلا بنویس مامان جون من چند وقته بابت رفتارهایی که قبلا داشتم عذاب وجدان دارم و فکرم درگیره، من خیلی شما رو اذیت کردم ولی شما همیشه با محبت هاتون شرمنده م کردید، مثلا... (اگه خواستی مثال بزن) و بگو خواهش می کنم حلالم کنید می دونم فرزند خوبی نبودم
اره دقیقا خودمم شهردورم تازه مسولیت دارشدم مادرای دیگه رو میبینم بچه های اروم و حرف گوش کنی دارنا ولی بچه رو به قصد کشت میزنن (یکی از فامیلای همسرم مثلا)بچه هارو تحقیر میکنه تو جمع کتک میزنه تو سرما تو حیاط نگه میداشت درو میبست نمیذاشت برن خونه تا باباشون بیاد ولی مامان مظلوم من ....خودشو نفرین کرده ولی منو نه .
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
