الان که به گذشته نگاه میکنم خیلی خانوادمو اذییت میکردم تو بچگی نوجوانی مخصوصا مادرم ، خیلی مظلومه ارومه تو زندگی خیلی سختی کشید منم حرف گوش کن نبودم همیشه نگرانش میکردم حاضر جوابی میکردم حرفشو گوش نمیدادم پرخاشگری میکردم کاری که دوست نداشت انجام میدادم بنده خدا یه بارم موقع عصبانیت بهم فحشم نداد ...همیشه همه چیو ریخت تو خودش ، الان که ازدواج کردم بزرگ شدم میبینم چقد بچه ی ناسازگاری بودم ...اون همیشه نگرانم بود ، بابامم با اینکه عصبی بود ولی خیلی هوامو داشت قدرمامانمو ندوست اونم ...خیلی دلم میخواد بهشون بگم حلالم کنید ....من موندم و عذاب وجدان هی خوابشونو میبینم دلتنگ میشم ...احساس میکنم دختر سمی ای بودم چ کنم دلم اروم بگیره
الان چندسالته ؟
مادرت قیدحیاطه
اگه زمین گرد باشه خودم صاحب فرزند خوب نمیشم خیلی دل خانوادمو شکوندم ...
حتما حرف دلتو بهشون بگو و حلالیت بخواه. منم یه بار اینکارو کردم و خیلی آروم شدم. البته چون گریه ام می گرفت با پیام حرفامو به مامانم گفتم
حلالیت بخواه
بیخیال بابا
مامانا همشون اعصاب خورد کنن شاید مامان شنا خوب باشه مال من نه۰
الان جبران کن عزیزم تند تند بهشون سر بزن مادرتو با کارای کوچیک مثل هدیه و ... خوشحال کن بهشون بگو چقدر از داشتنشون خوشحالی
اوناهم قطعا میدونن نوجوونی دوره بلوغ آدم هاست
هراشتباهی رو ممکنه انجام بدن ولی در گذر زمان انسان پخته ای میشن
برو دستشون رو ببوس به پاشون بیفت یه کادویی چیزیم بخر براشون گرچه پدرو مادرا می بخشن
برای جبران کردن وقت هست
حالا تو واقعیتتو گفتی ک شلوغی میکردی
من همیشه آروم بودم مامانم میگف اما بابام عصبی بود کتکمون هم میزد ینی قدر مارو ندوست کاش یه بچه مث تو گیرش میومد ما رو روسرش حلوا حلوا میکرد
الان جبران کن. اگر زنده هستند که چه بهتر برو و بیشتر محبت کن، به خاطر گذشته عذرخواهی کن و بیشتر هواشون رو داشته باش. اگر به رحمت خدا رفتند براشون خیرات کن، دعا و نماز بخون و باز هم عذرخواهی کن.
از الان به بعد بچه ی خوبی باش تو هنوزم بچه اونایی میتونی جبران کنی و باعث خوشحالی شون بشی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
15 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
19 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
