2777
2789
عنوان

از مامانم انتظار نداشتم

60 بازدید | 0 پست

مادرم هررررررهقته مادر و خواهرش رو جمعه ها میبره بیرون و غذاهم به من میگه درست کن 

برای امروزم گفت ساندویچ ژامبون درست کن 



من اکثر مواقع آشپزی میکنم 


حالا من از دیشب سرماخورده بددددددد، الان گرفتم خوابیدم ، با این حالم میاد منو بیدار میکنه میگه بلند شو ساندویچارو آماده کن 😐 من بلد نیستم 


ینی نمیتونست بخاطر من به اونا زنگ بزنه بگه این هفته نمیام؟؟؟


حالا اگه یه هفته نمی‌رفت زمین به آسمون می‌رسید؟؟؟؟؟؟ 


خیلیییییییییییییییییی دلم ازش شکست خیلیییییییییی 




ازش انتطار نداشتم 


بابام خیلیی ازش ناراحته میگه دلش به حال بچش نسوخت ینی ؟


بنطرتون حق داشتم ناراحت بشم یا نه



من آدمی نیستم بزارم کسی ازم سو استفاده کنه ، یا اینکه اصلا اهل محبت کردن الکی به آدما نیستم همیشه حد و حدود رو نگه میدارم و با این کار مادرم کاملااااااا مخالفم و تنها دلیلی که باهاش ممیرم بخاطر احترامیه که نسبت به مادرم دارم 

همیشه برام مادر خوبی بوده هم من دوسش داشتم هم اون 


ولی امروز تصوراتمو بهم ریخت 


قلبمو شکست 



از این به بعد چطوری رفتار کنم 


چیکار کنم 



پ ن : تاپیک قبل اکثرا فکر کردید راجب مادر شوهرم نوشتم این قضیه رو ، من مجردم ، و تو تاپیک قبل انقد حالم بد بود نتونستم کامل بنویسم ، ببخشید ❤️

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

هر مردی که…

vague_o | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  4 ساعت پیش
توسط   naziiiiiiiiiiiii6971  |  5 ساعت پیش