2777
2789
عنوان

به مامانم چی بگم

90 بازدید | 8 پست

پدرم چند سال هست فوت شدن یه خواهر کوچکتر هم دارم خودم هم یک سال هست ازدواج کردم 

عروسی دوستم مامانم میخواست بیاد ولی دعوت نبود شوهرم جایی کار داشت با مامانم رفتیم 

حالا عروسی دوستمه که صمیمی هم نیستیم 

مامانم گفت اگر شوهرت نمیاد من میام مامان بزرگمم میگن خب مامانتم ببر کادو هم میدن

تا واکنش هم نشون میدم فوری بدشون میاد و اومد

گفتم صمیمی نیست شوهرمم میخواد بیاد و دوست صمیمیم نیست که بگم بیای و بدش اومد گفت تموم شد دیگه ادامه نده تموم شد دیگه ...

خب اینجوری عروسی به منم نمیچسبه 

چرا توقعات بی جا دارن و بی منطق هستن و بدشون میاد 

این یه حس مقایسه هست و ماریس هم نمیشه کرد شما با شوهرت برو چون مرد زندگی شما این اقاست ایشون باید با شما بیاد درسته مامان تون ناراحت میشه ولی خب بعداً فراموش می‌کنه ولی همسرتون نه توی دلش میمونه 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

یه عروسیه دیگه حالا چرا باید تودلش بمونه

ببین بزار برات سادش کنم یه عروسی میخوای بری که یه نفر باید بیاد شوهرت برایش مهم نیست که بیاد یا نه ولی مادرتون داره خط و نشون می‌کشه . 

مادرتون داره میگه که یا من یا شوهرت 

ولی همسرتون چیزی نمیگه که یه وقت ناراحت نشید . مزدا خیلی غرور دارن و بعد ها این تبدیل میشه به دلخوری و ممکنه هزار تا فکر و خیال سمتش بیاد . 

به نظر من با مادر صحبت کنید که با همسرتون سه تایی برید 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز