رفتم خونه برادر شوهرم یک لحظه بلند شدم یک چیز بردارم خم شدم شلوارم اندازه یک توپ پاره شد یک صدای بلند داد که خودم خجالت کشیدم برادر شوهرم سری رفت تو اتاق پسرش داشت از خنده منفجر شد شوهرم همون جا بود چادر سرم کردم رفتم سر غذا جاریم خندش میگرفت برادر شوهرم هم یک سر لبخند زد شوهرم تو راه خونه آنقدر حرف گفت آبرومو برده شلوارات چرا اینقدر تنگه
جررر خوردی
واویلا
ببخشید منم خندم گرفت
کاش خودتم می خندیدی فضا از اون حالت سنگینی در میومد😂😂
ای بابا
چقدر بی ملاحظه ان
دیگه وقتی دیدن مؤذبی باید درکت میکردن
یه شلوار از جاریت میگرفتی خوب،بعدا پسش میدادی
مگه شلوارت خیلی تنگ بود
میخواستی بگی نگوزیدم که.. شلوارم پاره شده😂😂
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
