نه چیکار دارم برم؟ماشالله 3 تا دختر داره
اگر دعوتم کنن میرم مثل یک مهمون ولی در حد سفره پهن کردن و جمع کرد کمک میکنم یا مثلا ظرفی خشک کنم بیشتر نه
جاریمم همینه اونم با ما تو ی ساختمونه اون تازه دیرتر از من میره میاد
هم و فقط تو مهمونیای مادرشوهرم میبینم
رابطمونم خداروشکر خیلی باهم خوبه
استاتر ببین
شما خانوادش و دیدی شناخت نسبی پیدا کردی فهمیدی نباید با هم یک جا باشید
پس کوتاه نیا و قبول نکن
ممکنه بزرگترها پا درمیانی کنند بگن حالا بیا اگه خوشت نیامد 6 ماه دیگه پاشو که بهت بگم این یک تله هست بری تو اون خانه دیگه رنگ استقلال و نمیبینی
بری رهن کنی همسرت برای اجاره و هزینه های مجبوره جدی تر کار کنه و ممکنه چند سال بعد خانه هم بخری
ولی اگه بری خانه پدر شوهرت چون خیال شوهرت راحته ( و معلومه خیلی هم به خودش سخت نمیگیره) دیگه دنبال کار بیشتر و پیشرفت نیست و تا ابد همانجا درجا میزنید
ممکنه استثنا هم باشه که ما درباره استثناها صحبت نمیکنیم
بستگی به خودتون و همسرتون داره خیلیا رو دیدم تو یه ساختمون با هم زندگی میکنن و مشکلی ندارن چون از اول صمیمی نشدن و خونه یکی نشدن و چهارچوب ها رو مشخص کردن اگر در توان همسرتون خونه جدا نیست چون واقعا هم مستاجری سخته شما از روز اول همسایه شدن با خانواده همسرتون همه چی رو مشخص کتید و رعایت کنید تا به مشکل نخورید
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
14 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
