دیشب جاریم زایمان کرد من از مادر شوهرم صبح شنفتم بعدش ظهر ب شوهرم خبر دادم اونم زنگ زده بود ب برادرش تبریک گفته بود من امروز غروب رفتم خیابون با خواهرم شوهرم از سرکار برگشته بود خونه بود من اومدم خونه بعدش شوهرم تعریف کرد زنگ زدم تبریک گفتم و گفتم ماشینو میزارم کلیدش پایین صب بیا ببر درحالی ک برادر شوهرم دیشب از باجناق ماشین گرفته بود منم گفتم تو اشتباه کردی اون اگه خودش میخواس میگف گف اون غیر مستقیم گف منم بهش گفتم منم گفتم خوب بود ب منم میگفتی ن اینکه بد اومدنم کارتو انجام دادی گفتی چون یه اخلاقی داره دوس داره منم هر کاری کنم بهش بگم مشورت کنم منم همینطور دوس دارم باهام باشه یخورده بحثمون شد خیلی ناراحت شدم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
هیچ وقت به آدما نگید"چرا اینقدر میخوابی؟""چرا انقدر جوش میزنی""چرا انقدر چاقی"تا کی میخوای درس بخونی""چرا برای چندرغاز میری سرکار؟""این همه تو خونه میمونی که چی بشه"و.... شایداون بین پریدن از یه ساختمون ۲۰ طبقه ، و بیخیال شدن از کاری که سالهاست براش تلاش کرده ،درس خوندنی که پر از فشار عصبی،فعالیت بدنی که نتیجه رو نمیبینه، بیماری که هر روز باهاش دسته و پنجه نرم میکنه و جنگی که راجع بهش با هیشکی حرف نمیزنه و سعی میکنه پیروز بشه ،.ویه حرف شما ممکنه اون لیوان صبری که با چنگ و دندون نگهش داشته...لبریز بشه. ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔
خیلی خیلی اشتباه کردی... من بودم خودم رو همراه نشون میدادم نه اینکه خودم رو بد کنم... الان این برداشت میشه که تو دوست نداری حتی تو همچین شرایطی به برادرش کمک کنه... آخه سر چه چیزایی زندگی رو به کام خودتون تنگ می کنید و شوهرتون رو از خودتون دلزده... اگرم دوست داری شوهرت باهات مشورت کنه اینجا اصلا جاش نبود... الان فقط با خوشحالی عمو شدنشون رو تبریک می گفتی و همراه و همگام شوهرت میبودی
من ب شوهرم گفتن اول از باجناق گرفته دیگه لازم نیس تو بگی شاید باز میخواد ب اون بگه
چی از باجناق گرفته
باجناق کی
هیچ وقت به آدما نگید"چرا اینقدر میخوابی؟""چرا انقدر جوش میزنی""چرا انقدر چاقی"تا کی میخوای درس بخونی""چرا برای چندرغاز میری سرکار؟""این همه تو خونه میمونی که چی بشه"و.... شایداون بین پریدن از یه ساختمون ۲۰ طبقه ، و بیخیال شدن از کاری که سالهاست براش تلاش کرده ،درس خوندنی که پر از فشار عصبی،فعالیت بدنی که نتیجه رو نمیبینه، بیماری که هر روز باهاش دسته و پنجه نرم میکنه و جنگی که راجع بهش با هیشکی حرف نمیزنه و سعی میکنه پیروز بشه ،.ویه حرف شما ممکنه اون لیوان صبری که با چنگ و دندون نگهش داشته...لبریز بشه. ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔
ما با برادر شوهرمینا سالی یه بار عید میریم خونه همدیگه
خوب این موضوع فرق داره وا زایمان گرده ها
هیچ وقت به آدما نگید"چرا اینقدر میخوابی؟""چرا انقدر جوش میزنی""چرا انقدر چاقی"تا کی میخوای درس بخونی""چرا برای چندرغاز میری سرکار؟""این همه تو خونه میمونی که چی بشه"و.... شایداون بین پریدن از یه ساختمون ۲۰ طبقه ، و بیخیال شدن از کاری که سالهاست براش تلاش کرده ،درس خوندنی که پر از فشار عصبی،فعالیت بدنی که نتیجه رو نمیبینه، بیماری که هر روز باهاش دسته و پنجه نرم میکنه و جنگی که راجع بهش با هیشکی حرف نمیزنه و سعی میکنه پیروز بشه ،.ویه حرف شما ممکنه اون لیوان صبری که با چنگ و دندون نگهش داشته...لبریز بشه. ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔
خیلی خیلی اشتباه کردی... من بودم خودم رو همراه نشون میدادم نه اینکه خودم رو بد کنم... الان این برداش ...
من تبریک گفتم ولی از این ناراحت شدم ک چرا کاری رو بدون مشورت انجام میده بد میگه انگار ک منو نادیده گرفت دلخور شدم بعدش اینکه شوهرم بدترین ضربا رو تو زندگی از برادر شوهرم خورده پولمون رو بالا کشید بد چهار سال چندرغاز بهمون داد ک اصلا ارزش نداش اونم چون زندگیمو داشت ب جدایی میکشید
بعدشم تا برادرش هست وظیفه برادرش هست پشتیبانی نه با جناق.. شوهرت کار درست رو کرده بهتر بود خودت رو بد نکنی... حتی اگه برادرش با با جناق راحتتر بوده که ماشین گرفته بازم بین خودشون دوتا برادره هیچوقت خودت رو قاطی رابطه همسرت با خانوادش نکن چون تهش تو آدم بده میشی