2777
2789
عنوان

تعبیر خوابببببببب

21 بازدید | 1 پست

سلام من ی خواب بد دیدم خواب دیدم منو داییم و دوتای پسردایی‌هام رفتیم بندر برای کار پرونده من


بعد برگشتیم وسط راه داییم ماشینو گزاشت ی جا خودشون جلوتر از من رفتن بعد ب من گفتن ت بیا


 اونا خیلی جلوتر بودن


 بعد بغل جاده ی مزرعه پر از گندم زرد بود


من همینجوری داشتم رد میشدم ک ب اونا برسم


۳تای دخترخاله‌هامو دیدم اونا داشتن بستنی میخوردن گفتم پ بستنی ب من یکیشون گفت معذرت خواهی کن تا بت بدم


من معذرت خواهی کردم اینم بهم داد


 بعد یکم رفتن جلوتر زنداییم اومد جلوم ی قابلمه داد دسم من پر از برنجو گوشت گوسفند پخته شده بود گوشتش زیاد بود


من دادم ب پسرداییم گفت این ناهار شما و داییتونه


 ما رفتیم زیر ی درخت نشستیم اینا داشتن غذا میخوردن بعد من تا ک میخواستم گوشت بردارم پسردایی کوچیکم از جلو من برمیداشت خودش میخورد


 بعد استخونش انداخت جلو من گفت اینو بخور منم نخوردم انگار ناراحت شدم


تازه ت راه ک بودم وقتی داشتم میرفتم ک ب اونا برسم باز دوتا از دخترخاله‌هام داشتن با ی خروس دعوا میکردن انگار خروس میخواست اونارو بزنه


اوناهم زدنش


الان خیلی دارم میترسم فردا میخام برم ی شهر دیگه دقیقا با همین داییم و مامانم حس میکنم میخاد اتفاقی بیوفته یا خودم یا یکی از اعضای خانوادم طوریشون بشه کسی میتونه برام تعبیرش کنه؟

فکر میکنم اون خروسه ‌که عصبانی بوده گرمای بندر بوده

برای حاجتتون بعد از نماز مغرب ۱۰۱ بار بگید :لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فَاسْتَجبناله و نَجٌَيناه من الغم و كذلك نُنْجي المؤمنين ...برای رهایی از شر ظالم بگو : فَسَيَكفيكَهُم الله و هو السمیع العلیم♥️حسبي الله و نعم الوكيل♥️خدا برایم کافی و بهترین وکیل هست♥️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز