ما فردا عروسی مون هس قرار بود حنابندون نگیریم که خرج زیاد نشه بعد قرار شد نامزدم بیاد خونه ما و دور سر هم حنا درست کنیم برا شب عروسی امشب نامزدم گف تو بمون کارا آرایشگاه بکن من میرم خونه (فاصله خونه ها نیم ساعت هس) منم بعد آرایشگاه رفتم خونه بابام اینا دیدم خیلی احوال نمیگیره زنگش زدم دیدم صدای پخش میاد گف ما اینجا ی حنابندون گرفتیم اقوام نزدیک اومدن فقط منم چیزی بهش نگفتم ولی خیلی زورم گرفتهههههه بعدش جالبیش اینجاس تاکید کردن دوماد وقتی میبرن حموم خونواده ما هم برن خونه پدر دوماد اگر نرن زشت میشههعع😐😐😐