دیشب مامانم اینا رفته بودن خونه ی پدربزرگم اینا بعد زن عموم با اینکه چند ساله منو ندیده اونجا شنیده من پیراپزشکی میارم برگشته جلوی همه به مامانم گفته دخترت چقدر شل و وله مامانم هم هیچی نگفته الات بهم گفت خیلی بهم برخورد من اصلا شل نیستم شاید بچه بودم خجالتی بودم یکم اروم حرف میزدم بعد امروز مهمونی دعوتیم اوناهم هستن به نظرتون به مامانم بگم چی بهش بگه دلمون خنک بشه؟ خودش بچه هاش هیچی نشدن تو سن کم ازدواج کردن
جنس مخالف درخواست دوستی ندن😡 میشه برا حل شدن مشکلمون صلوات بفرستید خداخیرتون بده امضای قبلیم👇 خدایا هزاران بار شکرت😍😘ممنونم که جواب دل شکستمو دادی🤩 خدایا هیچ زنی و تو حسرت مادر شدن نذار🙏 خدایا مطمئنم به دل ما هم نگاه میکنی و بعده چندسال و ۵ تا سقط بچمونو سالم میذاری تو بغلمون❤️ دختر قشنگم منو بابایی بی صبرانه منتظر گرفتن دستای کوچولوتیم😍😘
چرا گفته شل و ول؟ منظورش چی بود یعنی رشته بهتر بیاری؟ باز بحث رشته و دانشگاه شد بگو زن عمو خودشو راحت کرد بچه هارو شوهر داد دیگه به درس و دانشگاه و پیشرفت فکرم نکردن
اصلاً به مامانت چیزی نگو،وسط جمع بهش بگو" شنیدم همچین چیزی گفتین،میشه منظورتونو توضیح بدین؟"در عین حال که بی احترامی نکردی،شدید حالش گرفته میشه و میفهمه نباید زر بزنه،بقیه گلدون نیستن،جواب کارشو میدن و درضمن نمیتونه سکوت کنه،مجبوره یه چیزی بگه