پول یا خانواده

کسایی ک تجربه دارن میفهمن چی میگن...

من نزدیک خونه مامانم زندگی میکردم، هیچ جوری نمیشه باهاش کنار اومد، وقتی دلم براش میسوخت و  باهاش صمیمی میشدم سرم کلاه میذاشت،بعد پشت سر مسخره ام میکرد که این ساده و احمقه! اگر نمیزاشتم سرم کلاه بزاره، قیامت به پا میکرد که این بدذاته 🙄🙄

روانشناس و روانپزشک هم نمیرفت هر کاری میکردیم، میگفت شما برید شما منو اذیت میکنید من اینطوری میشم

اصلا یه پدیده ایه برای خودش!!! دکتر گفت اختلال داره  ازش فاصله بگیرید تا از خودتون مراقبت کنید  چون من و خواهرم به شددت دچار افسردگی شده بودیم و من مدتی دارو میخوردم الان دو ساله قطع رابطه کردم تازه حالم بهتر شده و دارو هامو قطع کردم

خواهرت حالش بهتره؟ایشونم متاهله؟اگ متاهله ک خداروشکر

اره خواهرم هم متاهله و از اول یه کم دورتر از مادرم زندگی میکرد برای همین کمتر آسیب دید، البته اونم چند سال پیش یه دوره ای خیلی حالش بد بود و گریه میکرد الان خوبه خداروشکر

منم بچه طلاقم همه چی داشتم غیراز خانواده کاش فقیربودم ولی باهم زندگی میکردیم🥲💔

شکرخدا هوای همو دارین

شاکر باش ک جفتشونو دور از هم داری

من خواهر برادر ندارم

مامانم فوت شده

بابام چون چندین سال عاشق مامانم بوده عشقشو از دست داده به منو و زندگی و همچی بی تفاوته کلا 

در کل اوضای بدیه خودمم و خودم

ارباب شهر من پوله پوله پوله پول

اره، مادرم من و خواهرمو زود شوهر داد تو سن ۱۶ سالگی که با پول بابام فقط به داداشام برسه، اونارو فرستاد خارج از کشور برای دکتری و. تحصیلات عالیه، مارو میخواست کنار خودش باشیم به قول خودش تو پیری و اینا کی مارو نگه داره🙄🙄🙄؟؟ 

البته من و خواهرم بعد ازدواج ادامه تحصیل دادیم منم دکتری دارم خواهرم فوق لیسانسه 

سر همین درس خوندن بعد از ازدواجم مادرم حسودی میکرد و. همش با مسخره میگفت دیگه پیر شدین بچه دارین درس خوندتون واسه چیه!!! حالا اون زمان ما حدود ۲۶-۲۷ سالمون بود به ما میگفت پیرزن!!!! 

حالا که شاغل شدیم میگه از درامدتون به ما باید بدید یا برای برادراتون کادوهای گرونقیمت بخرید🙄🙄🙄 بعد داداشام یه سوغات برامون از خارج میارن قایم میکنه نمیده بهمون، چند بار سر همین لو رفت 😁

رابطتون با داداشا چطوریه؟

خوبه ولی مادرم رو اونا تاثیر میزاره به هر حال، خیلی بدگویی مارو میکنه

البته مادرم تو گوش داداشام خوند که به خواهرتون بگید سهم ارث خودشونو ببخشن به شما، یکی از داداشام با مادرم دعوا کرد و یه مدت باهاش قهر کرد که این چه حرف و. توقعیه! 

یعنی هوامونو دارن ولی بازم میگن تنهاست بهش سر بزنید چون مادرم خیلی پیش اینا مظلوم بازی در میاره گریه میکنه 

خوب طبیعیه که داداشام حسشون به مادرم متفاوته و هرگز نمیتونن رنج مارو درک کنند چون همچین فضایی با مادرم نداشتن مادرم خیییلی بهشون میرسه

اینارو به داداشا گفتین تاحالا؟

الهی عزیزم چه بد🥲🫂

غمت نباشه خدابزرگه انشالله خدا یه جور دیگه برات جبران کنه💖

آره باهم راحتیم و حرف میزنیم و. خلاصه اونا هم رفتارهای مادرمو از بچگیی مون دیدن و. یادشونه

مثلا همیشه گوشت غذای اونا چند بار گوشت تو بشقاب من و خواهرم بود 

همه شو میدونن و بهمون حق میدن واسه همین داداشم از حرف مادرم ناراحت شد

فداتشم از مهربونیت عزیزدلم