مامانم بنده خدا اومد کمکم من بچه کوچیک دارم نمیتونم کلی کاراموانجام داد مادرشوهرم ازراه رسید شروع کرد الکی دروغ حرف زدن یک جور قسم میخورد درمورد حرفاش که نگو مامانم رفت خونش🥺منم بچمو برداشتم اومدم تو اتاق زنیکه سلیته تو حال نشسته چیکارکنم الان حالم خوب نیس دستام داره میلرزه خدا لعنتش کنه انشالله
ارامشتوحفط کن
چ آدم بیشوریه
اصن محلش نده
سر چی
حرفش چیه
چی میخاد از جونت
عجب
مگه چیشده سر چی بحث کردن
چی گفت؟
چرا گذاشتی مامانت بره؟
یک جا زندگی می کنید؟
چه دروغی میگفت؟
چرا جدا نمیشی از خونه مادر شوهر اینات
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
3 ثانیه پیش
4 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
