2777
2789
عنوان

بيخبري از شوهر

627 بازدید | 27 پست

تاپيكام توضيح دادم قبلا اما خلاصش اينه ك سه ساله عقدم و خونه مادرشوهرم ميموندم از بس اذيتم كردن تصميم كرفتم برگردم خونه پدرم تا عروسي بگيره شوهرم 

شوهرمم گف میشه نری بمونی گفتم ن نمیتونم دیگ

گف ن کسی با تو کار نداره تو بامامانم کار داری و خلاصه هرچی خواست بارم کرد و طرف مادرشو گرفت منم اومدم خونه بابام و خبری دیگ ازش نیس و نمیدونم باید چیکارکنم

دیشبم مامانم از کربلا اومد نیمد حتی دیدن مامانم درحالی ک با خانوادم مشکلی نداشت 

حالا موندم ک چیکار کنم کسی جای من بوده؟چ تصمیمی گرفتین و نتیجش چیشد

چرا باید خونه مادرشوهرت زندگی کنی که حرف بشنوی.وقتی عقدی.بعدم اینکه سه سال هیچی نگفتی؟

✨من کورش هخامنشی فرمان دارم که بر مردمان ملال نرود که ملال مردمان ملال من است و شادمانی مردمان شادمانی من.بگذارید هر کس به ایین خویش باشد.زنان را گرامی بدارید.فرودستان را در یابیدو هر کس به تکلم قبیله خویش سخن گوید.گسستن زنجیرها ارزوی من است.ما شب و شقاوت را خواهیم زدود و زندگی را ستایش خواهیم کرد.تا هست سرزمین من اسمانی باد.✨

۳ سال اشتباه کردی عقد موندی چه خبره؟ خوب عادی میشه دیگه 

الانم منتظر بمون ببین کی میاد دنبالت 

چرا با کسی که شرایط ازدواج نداره نامزد میشید ؟ صحبت روم با استارتر نیست با دختر های گلی هست که هر شرایطی رو‌قبول میکنن

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

چرا باید خونه مادرشوهرت زندگی کنی که حرف بشنوی.وقتی عقدی.بعدم اینکه سه سال هیچی نگفتی؟

منم همینو گفتم شوهرم گف بخاطر من گذشت کن گفتم سه سال بخاطر تو گذشت کردم حالا دیگ صبرم تموم شده حرف نمیشنوم چون مادرشوهرم جرات نداره حرف بزنه ب‌من شوهرم برخورد میکنه

کرم میریزه کارایی ک میدونه بدم میاد میکنه حرصم میده شوهرمم سرکاره نیس ببینه شوهرم چند بباری کف مقصر صد در صد مامانمه اما خب سری اخری ک بحثمون شد کلا طرف مامانشو گرف و خیلی ب من توهین کرد منم جم کردم اومدم و ن زنگ زد ن خبری ازش هست سه روزه

سه سال عقد نیستم

هفت ماه نامزد بودم یک سال و نیمه نزدیک دوسال عقدم

هنو کامل سه سال نشده

۳ سال اشتباه کردی عقد موندی چه خبره؟ خوب عادی میشه دیگه الانم منتظر بمون ببین کی میاد دنبالت چرا با ...

سه سال عقد نیستم یک سال و نیمه ک عقدم کلا از روز اشنایی منظورم بود اون سه سال رو

بعدم اول اومدن خاستگاری قرار ب این بود داداشش کمک کنه و بریم سر زندگی‌منتهب داداشش پشتشو خالی کرد

الانم جااینک طرف منو خانوادم باشه ک همیشه پشتش بودیم طرف  خانواده خودشه ک هیچی حسابش نکردن هیچوقت

منم صبرم تموم شد و اومدم خونه بابام الا سه روزه خبری ازش نیست

منم همینو گفتم شوهرم گف بخاطر من گذشت کن گفتم سه سال بخاطر تو گذشت کردم حالا دیگ صبرم تموم شده حرف ن ...

بذار پدر مادرت مشکلتو‌ حل کنن.

خب نباید میموندی اونجا.تا زودتر به فکر عروسی باشن

✨من کورش هخامنشی فرمان دارم که بر مردمان ملال نرود که ملال مردمان ملال من است و شادمانی مردمان شادمانی من.بگذارید هر کس به ایین خویش باشد.زنان را گرامی بدارید.فرودستان را در یابیدو هر کس به تکلم قبیله خویش سخن گوید.گسستن زنجیرها ارزوی من است.ما شب و شقاوت را خواهیم زدود و زندگی را ستایش خواهیم کرد.تا هست سرزمین من اسمانی باد.✨
بذار پدر مادرت مشکلتو‌ حل کنن.خب نباید میموندی اونجا.تا زودتر به فکر عروسی باشن

دلم واس شوهرم سوخت میگف تنهام بدون تو سختمه پیشم نیسی نمیتونم منم دلم میسوخت چیکار میکردم خودمم پشیمونم اما راه برگشت ک نیس منم موندم خونه بابام نمیدونم اصلا میاد یا ن

صبوری کن و مدتی خونه پدرت بمون... بالاخره میاد دنبالت. شما که عروسی نکردی و فعلا جهیزیه نبردی.. خیلی راحت تر میشه هم جبران گذشته کرد هم مجبورش کرد برای زندگی مستقل و عروسی تحت فشارش گذاشت

سه سال عقد نیستم یک سال و نیمه ک عقدم کلا از روز اشنایی منظورم بود اون سه سال روبعدم اول اومدن خاستگ ...

به نظرم بیشتر فکر کن یه عمر زندگی کم نیست به دونه دونه سالهای زندگی با این مرد فکر کن اگر ارزش داشت دوباره ادامه بده

صبوری کن و مدتی خونه پدرت بمون... بالاخره میاد دنبالت. شما که عروسی نکردی و فعلا جهیزیه نبردی.. خیلی ...

خونمون امادس يسري از وسايلم رو بردم فقط مونده عروسي و واس اون پول نداره منم ديك اومدم خونه بابام ولي الا چهار روزه هيچ خبري ازش نيس 😔ادم مگ ميتونه از زنش بي خبر باشه

به نظرم بیشتر فکر کن یه عمر زندگی کم نیست به دونه دونه سالهای زندگی با این مرد فکر کن اگر ارزش داشت ...

هيچ مردي ارزش زندگي نداره هركسو ميبينم ي مشكل اساسي داره و هيچكس راضيه مطلق نيس منم نميكم چرا شوهرم بي عيب نيست

همه عيب دارن و بدي دارن حتي خودم

من ميكم چرا وقتي من ازاري ب مامانش نميرسونم اون بايد منو ازار بده و شوهرمم طرفشو بگيره

هيچ مردي ارزش زندگي نداره هركسو ميبينم ي مشكل اساسي داره و هيچكس راضيه مطلق نيس منم نميكم چرا شوهرم ...

اصلا زیر بار نرو بگو یا عروسی بگیر خونه مستقل و جدا یا من دیگه دوران عقد پامو خونه مادرت نمیزارم

خودمم انقد تو دوران عقد سختی کشیدم درکت میکنم 

و خدایی که در این نزدیکیست 
منم همینو گفتم شوهرم گف بخاطر من گذشت کن گفتم سه سال بخاطر تو گذشت کردم حالا دیگ صبرم تموم شده حرف ن ...

لطفا برنگرد مادرشوهرت دوست نداره پیشش باشی مزاحمشی واسه همون کرم ریخته بری از پسرشم میترسه نمیتونه حرف بزنه بدبخت همون خونه بابات باش تا برات عروسی بگیره لطفا مزاحم مادرشوهرت نشو گناه داره

وضعیت سختیه حق داری از مشاور کمک بگیر و سعی کن با فامیل شوهر گاهی اوقات کور و کر و لال باشی البته اگه زندگی با همسرت برات مهمه و میخوای ادامه بدی

خدایا در آرزوی آنچه برایم مقدر نکرده ای خسته ام نکن
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز