برا حرفایی که باید میگفتی و نگفتی برا کارایی که نکردی برای بلاهایی که سرت اومده برا کارایی که تو اوج وقاحت باهات کردن برا بغضی که بعد از مدتها هنوز تو گلوته برای وقتایی که منطق عقل شرایط خانواده میگن نمون ولی قلبت میگه بمون و میمونی
برای افسردگی که همش باهاته برا فکرو خیالی که ولت نمیکنه برا اعتمادی که هیچ وقت بدست نمیاد
یه روزایی یه ساعت های خاصی خیلی داغون میشیم مثلا یه فیلم میبینی یه خاطره میشنوی یاده خودت میافتی غرق میشی تا چند تو گذشته حالت بده حالت هیچ وقت خوب نمیشه اون موقع ها ما خیلی گناه داریم