بخاطر عشق؟:))
من مشكلم اين بود ك عقايدم با خونوادم فرق داشت اما ي حس خاموش بود
بعدش ك عاشق شدم و اين عشق يك طرفه وجودم و سوزوند دگ شكستم
ولي خب زياد طول نكشيد خونوادم بردنم پيش روانشناس
الان بازم يادش ك ميوفتم حالم بد ميشه اما اون حس خوبه دگ نيس چون بهم خيانت كرد و وقتيم برگشت من نخاستمش:)
ما همسن بوديم
حالا اينكه من مردم براش و اين راحت گذشت و بخاطرش تو روي مامانم وايسادم و ازش طرفداري كردم و خيانتش با دوستم ب كنار
اخرش برگشته ب دوستاي مشتركمون گفته ياسمين بد بود من برا همين نخواستمش:)
اصن خودش يبار سرم داد زد گف من هيچ حسي بهت نداشتم الانم ازت متنفرم اينو بفهم:)
گف لياقت ي هرزه ازت بيشتره:)))
الان همه چي يادم رفته ها حتي خاطرات خوبمون
ولي اين چن تا جمله يادم نميره
البته حالم الان خيلي خيلي بهتره:)
اون منو نميخواست خب😊😊
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
