امروز بانک بودم چشمو در اوردن انقد نگاه کردن و خندیدن یکیشون از کنارم اومد رد شد رف یه سمت دیگه بعد یچیزی گفت ولی نفهمیدم مخصوصا دوتاشون ک یکیشون چشای ابی رنگ داره یکی دماغ عمل 😂
احتمالا یکیشون مسخرتون کرده بقیه هم میخندیدن به دلقک بازی همکارشون . بانکیاررو فقط من میشناسم آنقدر که عکس شناسنامه خانم ها رو با هم مسخره میکنن و میخندن
من یک سری رفتم بانک کارمند بانک جلوی من یک عمل بدی انجام داد اول فکر کردم اشتباه دیدم بعد متوجه شدم که درست دیدم فقط ازترس کارم تمام شد زود از بانک فرارکردم فقط همونجا باخودم گفتم من که یک لحظه اینجا کار داشتم بیچاره خانمهایی که توی این بانک کارمیکنن
منظورم اینه شاید یه مشکلی توظاهرتون بوده متوجه نشدید وگرنه هرچقدرم هول باشن تو محیط کار اینکارو اینقدر تابلو انحام نمیدن شایدم یحور بازیو سرگرمی داشتن مثلا یبار تومترو از قسمتی که بلیط میزنن دیدم که دوتا مامور نشسته بودن هرخانوم مانتویی رد میشد یکیش میگفت این چطوره بعد اون یکی میگفت نچاین بدرد نمیخوره یا اگه باب میلش بود تایید میکردیحورایی سرگرمیشون بود
مردا بلانسبت جمع خراب شدن. من با چادر بودم چهره ام پیره . مستاصل ناچاری بودم،ی شال ۲متری ب سرم بسته بودم که حتی دور دهنمم شال بود، شالع حتی تا ابروهام کشیده بودم پایین، بهم شماره دادن اینقدر اوضاع خرابه.
لطفا دعا کنید شوهرم کار پیدا کنه هوا سرد شده پیک موتوری سختا. بیزحمت بازم دعا کنید زودتر بریم پیش شوهرم.