سه تا پسر یه دخترو دوست داشتند. پدر دختر شرط کرد دخترمو میدم به کسی که چیزی بیاره که تا حالا کسی ندیده
پسرا بار سفر بستند هر کدام از یک طرف راهی شدند یکروز اتفاقی همدیگرو تو یه مسافرخونه دیدند
یکی از پسرا یدونه گلابی پیدا کرده بود که هر بیماری اونو میخورد در جا خوب میشد
دومی یک فرش پیدا کرده بود که اگر روی اون مینشستی و اراده میکردی، در لحظه به هر جای دنیا میخواستی میرفتی
سومی یک آینه پیدا کرده بود که اگه داخلش نگاه میکردی میتونستی هر جای دنیا را ببینی
تصمیم گرفتند ببیند دختر مورد علاقشون الان کجاست و چیکار میکنه،
به آینه نگاه کردند و اطاق دختر خانم را یواشکی دید زدند و دیدند ای داد و بیداد.
دختره مریضی سخت گرفته و تا چند ساعت دیگه میمیره
سه نفری سوار فرش شدند و مستقیم رفتند خونه دختره
گلابی جادویی کار خودشو کرد و دختر خانم نجات پیدا کرد.
الان به نظر شما بابای دختره باید کدومشون را به عنوان داماد انتخاب کنه؟ البته میدونیم دخترا حق انتخاب ندارن و دلیلتان هم باید منطقی باشه