2777
2789
عنوان

بدبختی من

| مشاهده متن کامل بحث + 934 بازدید | 102 پست
ببخشید سر چه‌موضوع مسخره ای کارتون به کجا کشید از اول خسته بود و گرسنه نباید اسرار میکردی بهش به خاط ...

آخه قبلا یه دختر عقد کرده داشته طرف دلش پیش یکی دیگه بوده( شوهرم خودش نگفته هیچوقت ازش حرفی نزده تا حالا از کسای دیگه شنیدم ) نباید جلو خانواده‌ش میگفت یه موقع من با اون مقایسه کنن به هر حال چشمشون ترسبده

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

عزیزم شوهرت هم مطمئنا مواد مصرف میکنه نکنه هم همون مصرف الکل کافیه برای داشتن چنین رفتاری

بار آخر ۶ ماه پیش بود هر بار بخوره پسش خودم میخوره و از مواد بیزاره واقعا بابام خیلی زیر زیرکی گشته چیزی ازش پیدا نکرده

اون فقط خسته و گرسنه بود 

گرسنگی مرد برابر با بی اخلاقی و عدم تمرکز ...

باید این تصمیمات رو بندازی گردن همسرت بگی من خیلی دوست دارم بیام باهاشون مامان ولی آقای فلانی خستس میدونید دیگه تازه از سر کار اومدن  و میگن باشه یک روز دیگه ...

دو طرف رو داشته باش 

حس میکنم سر اون قضیه طلافروشی شوهرت حسودیش شده و بخاطر وضع خودش شرمنده شده  بخاطر همین شروع کرده ب توضیح دادن اینکه چجوری ب اون ثروت رسیده

اگه جوابتو ندادم بدون حوصله توضیح به کسی که افکارش با من متفاوته رو ندارم .در هر صورت نظر هر دو قابل احترامه.
امیدوارم هم خودت هم شوهرت به بلوغ فکری برسید تا بچه شاهد این جور درگیری‌ها نباشه بهترین کار مشاورست ...

هزار بار گفتم بریم مشاور قبول نکرد هر چند که این دومین دعوای شدیدمون ولی اولی هم به این شدت نبوده

حس میکنم سر اون قضیه طلافروشی شوهرت حسودیش شده و بخاطر وضع خودش شرمنده شده بخاطر همین شروع کرده ب ت ...

نمیدونم والا ... اصلا طلا سازه با اون یکی دو تا آدم متفاوتند اون طلا سازه اون یکی تعمیر کار نقره اصلا تا یکی بالا تر از خودش میبینه بهم میریزه

من همشو خوندم عزیزم.همسرم منم بعضی وقتا یهو اینجوری میشه وقتی دقت میکنم میبینم من یه کار اشتباهی کردم که یهو تغییر موضع میده  اونم انگار غروب خسته بود اصرار کردی برید بیرون  یا مثلا جلو مادرش نصیحت کردی اشتباهه.یا حرف طلافروشی و به خودت گرفتی و بزرگ کردی

اون فقط خسته و گرسنه بود گرسنگی مرد برابر با بی اخلاقی و عدم تمرکز ...باید این تصمیمات رو بندازی گرد ...

۶ ماه بود می‌پیچوندمش امروز انقدر حرف بارم کرد که

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

آزمون قلم چی

sozhiniii | 41 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز