سلام زندگی خوبی داشتم شوهرم عاقشم بود زندگی خوب پیش میرفت تا اینکه بچه دار شدیم و بچم بزرگتر میشد یکساله و یکساله نیم و من اتاقم از اتاق همسرم جدا شد و شبها پیش دخترم میخوابیدم تا اینکه چند وقت پیش با واقعیت تلخی مواجع شدم هیچ وقت سر گوشی همسرم نمیرفتم یه بار اتفاقی رفتم ودیدم با یه خانم که بچه داره پیامم میده ودر ارتباطه دنیا برام تموم شده بود به روش اوردم گفت فقط پیام داده و این خانم شوهرش رهاش کرده و فقط قصدش کمک مالیه وخیانتم نکرده
ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.
بعد از ظهرا سر کار میره اولا به خودش نمرسید ولی حالا عصرا که میره سر کار به خودش میرسه. کلا تغیر کرده نمیدونم من خیلی فکرا به ذهنم اومده که شاید اون اومد تو شهر ما و با هم میرن بیرون.