بشکن ، اشک بر زمین می ریزد
به خودم بگو آنها هیچ چیز نبودند ، یافت نمی شوند
وقتی شما یک مبارز هستید
شما یک مبارز هستید
شما یک مبارز هستید ، عزیزم بجنگ
بعضی روزها مطمئنم که به سرنوشت می بازم
بعضی روزها نمی توانم ایمانم را پیدا کنم
اما من فقط می جنگم
من فقط می جنگم
من فقط میجنگم عزیزم
و من یک رزمنده زخمی هستم
و حالا که دشمن در حال نزدیک شدن است
من یک رزمنده زخمی هستم
به دنبال شخصی هستم که به من اجازه ورود بدهد
سیاه و آبی ، من به شما التماس می کنم
من راببر ، من تسلیم می شوم
سیاه و آبی ، اما اگر من با شما هستم
اگر من با شما باشم ، میجنگم تا از بین بروم
من رها می شوم ، به سمت ناشناخته ها قدم می گذارم
اگر تسلیم شوم ، اگر بازوهایم را پایین بگذارم
آیا من یک مبارز هستم؟
آیا من یک مبارز هستم؟
چون من این همه مدت دعوا کردم عزیزم
و من یک رزمنده زخمی هستم
و حالا که دشمن در حال نزدیک شدن است
من یک رزمنده زخمی هستم
به دنبال شخصی هستم که به من اجازه ورود بدهد
سیاه و آبی ، من به شما التماس می کنم
من را ببر ، من تسلیم می شوم
سیاه و آبی ، اما اگر من با شما هستم
اگر من با شما باشم ، میجنگم تا از بین بروم
من یک رزمنده زخمی هستم
و حالا که دشمن در حال نزدیک شدن است
من یک رزمنده زخمی هستم
به دنبال شخصی هستم که به من اجازه ورود بدهد
من جنگجو زخمی هستم
اکنون که دشمن در حال نزدیک شدن است
نزدیک است
به دنبال کسی هستم که به من اجازه ورود بدهد ، آه {سوزناکو غمگین}!
سیاه و آبی ، من به شما التماس می کنم
من را ببر ، من تسلیم میشو م
سیاه و آبی ، اما اگر من با شما هستم
اگر من با شما باشم ، میجنگم تا از بین بروم
در این اهنگ منظور سیا از سیاه و ابی نماد بدبدختی و بیچاریگی و تاریکی میباشد