واسه بچه دارشدن هم رقابت هست خدا
مثل من و زن داداشم. اونم وقتی فهمید باردارم بهم ریخت که دلیلش هم داداشمه ولی رسما گفت خوبه دیگه وقت نداری بیای خونه ام منم که برای راحتی ات بهت زنگ نمیزنم. چهارماهه خبری ندارم ازشون. زنگ هم زدم چند بار در حد یک دقیقه اونم با لحن سرد جوابمو داد که ناامیدم کرد. هیچی به زندگی ات برس. خودشونو نشون دادن. هیچی نگو. حرفی هم نزن. بی خیال باش
چه اهمیتی داره ... من و جاریم جز سلام خوبی هیچ حرف دیگه ای نمیزنیم ....با اینکه تو ی ساختمونیم هیچی از زندگی همدیگه نمیدونیم هیچ ارتباطی هم نداریم ...آخه اصلا جاری و برادر شوهر فامیل نیستند 😂😂😂
ممنونم از نظرت عزیزم ، امروز میخام با مادرشوهرم تماس بگیرم و بهش بگم اما طوری ک خودم کوچیک نشم..
میخام بهش بگم هروقت مهمونی میرفتیم جاریم پیش من بود تا آخر مراسم هم صحبت بودیم ..
دیشب که اومدم پیش شما و جاری نشستم تا اخر مراسم مهمونی صورتش به حالت قهر گرفته بود اونطرف ... میخام بفهمه که متوجه شدم
مستقیم ازش بپرس یه مدته هر دوتون سرسنگین شدین.میشه منم دلیلشو بدونم؟
اگه منطقی بود،توضیح بده،رفع سوءتفاهم بشه و همینجا تموم شه.
اگه واهی بود،تو هم دیگه بجز سلام و خداحافظ،حرفی نزن.
وظیفه شمااااااااا گووووووووز محل کردن این اشخاص گوهه
تماااااااااام
جا ری من خیلی خو به
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
