پارسال با مامانم اینا رفتیم مشهد. قصد داشتم برای یه حاجتی که مربوط به ۴-۳ ماه بعد میشد که قرار بود توی یه آزمون شرکت کنم، یه ذکری رو که خیلی مجرب بود توی حرم امام رضا بخونم. ولی از شانسم اون روز که میخواستم برم حرم پریود شدم. به مامانم گفتم که همچین قصدی داشتم و نمیشه برم بخونم.
همون موقع ها داداشم که مستاجر بود دنبال خرید خونه بود، ولی براش جور نمیشد. وفتی به مامانم گفتم که همچین نیتی داشتم، مامانم گفت من فعلا به نیت این که طاها بتونه هر چه زودتر خونه مناسب پیدا کنه براش میخونم. برای رسیدن به حاجت تو هنوز ۴-۳ ماه زمان مونده. دو ماه دیگه که دوباره با دوستام میام مشهد به نیت حلجت تو میخونم.
خلاصه برای داداشم خوند و خدا رو شکر اونم بعد از چند وقت یه خونه خوب پیدا کرد و خرید
مامانم دو ماه بعدش با دوستاش اومد مشهد، ولی دیگه به نیت حاجت من نخوند. البته من ازش نپرسیدم، ولی میدونم نخونده. چون اگر خونده بود حتما بهم میگفت.