ی آقایی رو معرفی کردن بهم برای آموزش طراحی سایت و سئو،از من چندماهی کوچیک تره ولی خیلی کار درست و باسواده،بار اول برای قرار کاری ی کافه رسمی قرار گذاشتیم صحبت کنیم ب حدی این آدم جنتلمن بود که برای من چیزارو از تو سینی در میاورد ی دستمال کاغذی میزاشت جلوم و بعد اون خوراکی رو میزاشت رو دستمال کاغذی کلا منظورم اینه آداب دان بود ب درها حواسش بود ی قدم پشت سرم راه میومد و بماند میز و سفارش هم اون حساب کرد
ینی برای قرار کاری واقعاً این رفتارا سخاوتمندانه بود
ب مرور متوجه شدم خیلی زیاد بهم توجه داره و احترام میزاره در مورد هزینه کارآموزی سوال کردم گفت من دوس دارم ارزش خلق کنم و بزودی دارم مهاجرت میکنم نمیخوام هزینه بگیرم و هیچ نیاز ب جبران نیست و هیچ انتظاری ندارم،دیگه گذشت و گذشت حتی پول فضای اشتراکی برای کار رو هم اون حساب میکرد با قسم و قرآن و خواهش
جوری که من کم میاوردم دیگه،حالا قرار شد ی صب تا شب اونجا باشیم گفت برای نهار چیکار کنیم گفتم حالا یا من نهار میارم با ی چیز سفارش میدیم
این پسر ب حدی ذوق زده شد ،گفت همیشه ب این فکر میکردم که منم اونجا مثل بقیه با کسی ناهار بخورم یا برام غذا بیارن
کلا چندبارم دعوتم کرده بیرون غیرکاری ولی من نرفتم غیر مستقیم پیچوندم،برای اینکه نمیخوام روابطم قاطی بشه با کارم ،بنظرتون باید چیکار کنم منم بی میل نیستم ولی میترسم اول از اینکه این شانسو دارم که یاد بگیرم بدون هزینه اونو از دست بدم با برقرار کردن رابطه و حالا شاید ی روز کات شدن دوم اینکه اون آقا انگار تجربه اول عشق و عاشقیشونه و نمیخوام باعث دل شکستنش بشم من خیلی آدم مودی ای هستم