5/6
امروز صبح خونه ی خواهرم از خواب بیدار شدم طبق معمول با دلی پر از غم بیدار شدم و حالت افسردگی داشتم واسه همین همینکه از جام بلند شدم لباسامو پوشیدم اسنپ گرفتم برگردم خونه ،خواهرمم ناراحت شد که اینقدر زود زدم بیرون
همینکه رسیدم خونه ی خودم تحمل نکردم باز شروع کردم گریه چیکار کردی با من پسر که اینطور شدم آخه
من واسه رابطه ی ۲ ساله اینقدر اشک نریختم که واسه توی کوچولوعه دو هفته ای ریختم🥲
بعدشم که طبق معمول شیفتای دیالیز و پوکر فیس
الانم منتظرم شیفتم تموم بشه برگردم خونه از اینستاهم که زرت و زرت پیج فیک درخواست میده نمیدونم کیه🤦🏻♀️