حدودا هفت سال پیش یکی از همکارا که اقا هست به واسطه من از دوستم خوشش اومد ولی دوست من اصلا از قیافش خوشش نمی یومد هر چی دوست من نادیدش می گرفت این اقا بیشتر سمچ میشد تا این خانم دوست ما ازدواج کرد و یک سوتفاهمی پیش اومد من و اون همکار اقا هم کدورت بین مون پیش اومد تا دو سال پیش این اقا با یک خانم پزشکی ازدواج کرد همه چی مثل سابق بود من با اون اقا اصلا حرف نمیزدم حتی سلام فقط اگه مجبور میشدم فقط سوال کاری تا چند وقتی شایعه بود همسر اقا قرار هست بشه رئیس ما تا دیروز این شایعه به واقعیت پیوست