بابام هیچ وقت منو درک نمیکنه
مثلا گفتم بابا بنظرت برم توخیریه کار کنم یا فروشندگی
خیریه حقوقش ۱۲۰۰بود فروشندگی ۵م بود
گف برو خیریه ک همه زن هستن منم ب حرف این پاشدم رفتم ۱۰روز رفتم و حقوقم خورده شد چون مدیرش خودشو گم و گور میکرد ک قرارداد نبنده و هرچی زنگ زدم دیگ ج نداد ...
ی بار دیگ ام خواستم برم سرکار مونتاژ کاری بود گفتم برم بابا گفت اره برو خیلی ام خوبه یادمیگیری کارای فنی رو ۱ماه رفتم ولی خداشاهده حساسیت گرفتم همیشه سرفه سرفه میگف عادت میکنی دستام تمام با کاتر و...بریده بود میگف اینا ک چیزی نیس من جوونی هام انقدر داغون شدم 😐 مگ من مرد ام اخه و اومدم بیرون
جاکفشی رو میگ بیا دوتایی ببریم انباری طبقه ۵ام و ما همکف هستیم اخرسر داد زدم گفتم بابا نمیفهمی من دخترم ؟ نمیفهمی برای من سخته ...