2777
2789
عنوان

قضیه چیه

212 بازدید | 8 پست

قضیه این مینمار چیه؟

میشه توضیح بدین 

مشکل سرچی هست

دخترم،عشق مامان،چراغ خونم،بی صبرانه منتظرم دستای نازتو بگیرم امیدم (برای سلامتی نی نی م صلوان بفرستین ممنون)

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خیلی وقته درگیرن اخه... مال الان نیست ک 😕 اینهمه وقت اتیششون میزنن هیچکی نمیگه کی هستین شما!!!  ...

وای😢

منم فکرکردم جدیده

هر وقت حس تنهایی بهت دست داد یادِ لیوانِ تنهایِ توی گونی برنج بیوفت😂
خب چجوری چرا رئیس جمهورشون کاری نمیکنه 

درواقع دولت حامی اصلی هست . تو یه خونه دویست تا آدم رو ریختن آتیش زدن تلویزیون می‌گفت نزدیک دو هزار نفر رو کشتن . میسوزونن سر میبرن و ... . یه جا به اسم اسلام سر می‌برند یه جا به جرم مسلمونی کشته میشن. 

نميدونم اين مسلمون هاي بيچاره چه هيزوم تري فروختن به اين كافراي جهنمي كه اينهمه دلشون پوره؟! 

خودشون هر غلطي ،ميكنن مثل حيوون زندگي ميكنن ،مثل حيوون پوشش ندارن، مثل حيوون ميخورن ،كلا اسم حيوونو بد كردن بعد ميان به اين مظلوم ها گير ميدن ميگن اخه چرا شما انسان هستين ؟! 


واقعا همون حرف كه ميگه دنيا زندان مومنه 

خدا تَو قران گفته براي اين گمراه هاي مشرك خيلي عذاب دردناك هست اون دنياا 

مسافرين همه منتظر پرواز بودند ، من هم همين طور در حال استراحت ،متوجه دختري بودم كه با أسباب بازي كه در دست داشت مشغول بازي كردن بود ....وسط راه هواپيما دچار مشكل شده بود همه خيلي ترسيده بوديم صداي وحشتناك شكافته شدن هواااا .... لرزش پي در پي هواپيما .... در همان وقت بود كه متوجه دخترك شدم او تمام اين مدت چشم از أسباب بازي اش برنداشت و حتي ترسي كوچك در دلش نيوفتاد!!!!  همه فكر ميكرديم كه اين لحظات اخر زندگيمان است ....اما با شگفتي تمام در نزديك ترين فرودگاه فرود موفقي انجام شد !!  خيلي كنجكاو شده بودم تا بدانم چي باعث شجاعت ان دختربچه شده بود ؟ از دخترك پرسيدم چه چيزي باعث شده بود تَو در تمام اين مدت ارامش داشته باشي حتي زره اي ترس در وجودت پيدا نبود .. در حالي كه ما همه با سن زياد وحشت مرگ سروپايمان را فرا گرفته بود !!! دخترك با لبخندي كوچكي به خلبان هواپيما كه در حال نزديك شدن بود اشاره كرد و گفت .... پدرم .... چون پدرم خلبان بود من إيمان داشتم او مرا به سلامت به مقصد ميرساند ... كاش ما هم به خدايمان همينقدر إيمان داشتيم و در سخت ترين لحظات فقط با وجود او ارام ميشديم ...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز