2777
2789
عنوان

بی لونه

478 بازدید | 10 پست

سلام دوستان ،

پانزده سال هستش که ازدواج کردم ، یه بچه هم دارم

تمام این پانزده سال جز سلام و خداحافظ یا توهین های وحشتناک یا تمسخر ازش چیزی ندیدم 

بارها من رو از اتاق خواب بیرون کرد،

چندین بار از خونه پرتم کرد بیرون،

خنده هاش برای دختر ها و زن های غریبه بود

بیرون فوق العاده خوشحال و خوش خنده با دیگران

اما وقتی میومد خونه انگار که من آدم کشتم...

الان نزدیک به نه ماه هستش که بیرونم کرده،

متاسفانه خانواده ام حمایتم نمیکنن و هیچ پشتوانه ی مالی هم ندارم،

دیروز برادر و خواهرم کتکم زدن چقدر بچه ام جیغ کشید

بهم گفتنهر چقدر دوست داریم میزنمیت، کیو داری که به دادت برسه.؟

مادرم هم بهم گفت نمی‌ذارم اینجا بمونی 

کاش من و بچه ام می مردیم و راحت می‌شدیم 

نمی‌دونم چیکار کنم....

کاش همیشه شب باشه ،تاریک باشه ،پاییز باشه.

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خونه ماشین چیزی ب اسم خودش داره؟

خیلی مخفی کاره 

باور میکنید نمی‌دونم

حتی حقوقش هم نمیدانم

آدم زرنگیه 

تمام حرف هاش رو به خواهرش میزنه 

بعضی وقت ها میگم چرا با من ازدواج کرد می‌رفت همون خواهرش رو می‌گرفت

بس که این پانزده سال خواهرش جای من نظر داد و تصمیم گرفت

تا خونه ای که میخواستیم کرایه کنیم خواهرش رو به جای من میبرد پسند کنه

کاش همیشه شب باشه ،تاریک باشه ،پاییز باشه.
خیلی مخفی کاره باور میکنید نمی‌دونمحتی حقوقش هم نمیدانمآدم زرنگیه تمام حرف هاش رو به خواهرش میزنه بع ...

بهتره با ی وکیل حرف بزنی😑اینی ک تو میگی زرنگ تر از این حرفاست

فکر نکنم بتونی جوابتو اینجا پیدا کنی


بهتره با ی وکیل حرف بزنی😑اینی ک تو میگی زرنگ تر از این حرفاستفکر نکنم بتونی جوابتو اینجا پیدا کنی

میدونم فقط خواستم درد و دل کنم

بعد پانزده سال هیچی ندارم

از گرما زیر یه پنکه با بچه ام نشستیم

مادرم و خواهر و برادرم هم  تو اتاقشون اسپیلت دارن

خدا از مادرم نگذره که می‌دونه چه شرایطی دارم اما پشتم رو خالی کرده حتی میترسم توی ظرف هاشون غذا درست کنم بهم میگن کثیف کردی

بچه ام رفته بود حمام گفته بود دایی شامپوی توپ رو برداشتم 

برگشته بهش گفته تو غلط کردی 

این ها رو چیکار کنم 

این حرف ها رو کجا بگم

دیروز از بس خواهر و برادرم بهم زدن خون دماغ شدم

حتی نتونستم غذا بخورم تا الان

از ترس اینکه دوباره من رو بزنن

از ساعت یک بعدازظهر تا پنج عصر تو کوچه ها با بچه ام راه رفتم

خدایا لعنتشون کن


کاش همیشه شب باشه ،تاریک باشه ،پاییز باشه.
الهی بمیرم براتخدالعنت کنه اون حرومی هارو ک با ی مادر اینکارو میکنن

کاش خدا من رو هم ببینه 

غم چشمای بچه ام رو حداقل ببینه

کاش همیشه شب باشه ،تاریک باشه ،پاییز باشه.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز