نامزدم

دوست عزیزم ببخش دخالت میکنم ولی با گوشی خاموش کردن چیزی حل نمیشه به اضافه اینکه بهش یادمیدی اگه حوصلتو نداشت کلا راه ارتباطیشو باهات قطع کنه 

خب برام عجیبه و سوال

ک چرا هیچ وقت اونا این طور نیستننننننن

ت دوستی لیلی مجنون بودیم 

ت پیامای قبلی برو بخون نوشتم 

بخاطر من خودکشی کرد ک اومدن خاستکاری مگ میشد دوساعت بیخبر از من بمونه؟! هروقتم دعوا بود چهار ساعت بعد اشتی بود الان نههههه الان خواهراش خوب نفوذ کردن باهم حتی سه روزم شده حرف نزدیم شده بهم فحش ناموسی فحش خانواده الان میدیم از هم بدمون میاد 

خیلی راها رفتم عزیزم خیلی راها کارارو انجام دادم ولی نشد جای خوابمو وقتی کنارم بود عوض نکردم اون کرد رابطمو کم نکروم اون کرد محبتمو کم نکردم اون کرد گوشیم خاموش نکردم اون کرد من رعتم دنبالش اون منو پس زد:) 

سخته اما چند تا دکتر برو ببین چی میشه 

به هیچکسی هم نگو

الان مگه مشکل داری با شوهرت ؟

دلایل مختلفی داره 

اولا احساساتشون به اندازه زنا درگیر نمیشه 

دوما یه اخلاق مشترکی دارن اینه که با زنای ساده و کسی که دوسشون داره اینکار میکنن 

ثانیا کله خرن یعنی اگر همه چی وفق مرادشون نباشه کم کم سرد میشن چون عن بار اومدن انتظار دارن زنا مدام دنبالشون راه بیفتن 

ولی در آخر همشون پشیمون میشن بعد مدتی تازه احساساتشون اذیتشون می کنه 

اره دخالتای خواهرش جوری شدع ک کم مونده دیگ جدا بشیم ت عقد هستیم نرفتبم خونه خودمون دو سه ماه دیک میریم 

راه دیگ ای نداره جز دکتر؟! مطمعنم هیچ دکتری باور نمیکنه 

هوف

عصابم خورد میشه آخه

چرا بعضیا انقد خوبن انقد قربون صدقه دخترا میرن براشون همه چی فراهم میکنن

اصلنا خیلییی خوبن 

میگم چرا پس این اومد تو زندگیم ،یکی از اونا نیومد 

ای بابا

 حرفم برا بعضیا خنده داره ولی اگه اعتقاد داری من میگم چشمتون زدن

اخه پیامای قبلیتو هم خوندم نمیشه به این سرعت از اون مرحله به اینجا برسین

خدا کمکت کنه

ولی اگه فکر میکنی خواهراش باعث این مسئله شدن از در دوستی باهاشون وارد شو با پنبه سر ببر

نه چی بگم والا

دوست من مثل شما بود قرار بود همسرش براش جشن بگیره اینم مشکل داشت با شوهرش دیگه برای اینکه خونوادش نفهمن رفت خونه خودش دو سه ماه بعد جدا شد

چونکه اونا ناز میکنن به اینا محل نمیدن تحویلشون نمیگیرن من رو دوست پسرم امتحان کردم تا زمانی محلش نمیدادم عین سگ دنبالم بود بعد که وابستش شدم عن بازی دراورد کات کرد منم کلا دیگه کندم ازش الان چند ماه دنبالمه فقط استوری فلان غمگین با خاطراتت چه کنم و درد اینا میزاره بهم پیام هم داد گفتم من حوصله وقت گذاشتن برا روابط چرند ندارم میخام یه آدم خوب بیاد تو زندگیم تجربه شد برام دیه میدونم چه کنم ازین به بعد

کاش ادمو چش بزنن ولی سمت جادو جنبل نرن خواهر من 

کاش 

اصلا دلم نمیخواو باهاشون هم کلام شم اصلا 

ادمی ک شب عیدی تازه عروسشکن ک منم یوونه عروس بیشتر ندارن ت شهر غریب ۱ شب بندازنش ببرون با نامزدمم دعوا کن ولی دوبارا بعد چن روز نانزدم سمت اونا بره نعیدی بیلرن ن فربونی هیچی همیشم بحث کنن هفت بار رفتم خونشون هر هفت بار با گریه برکشتم ب قران نامزدم دوروز سه روز بد میشه باهاشون دوباره برمیگرده حالت قبل از قبلم بهتر میشه ولی با من مه منی ک ن حرفی میزنم ن چیزی با من بدتر میشه برعکسه اصلا

همو دوس داریم ولی عین سگ گربه ایم برم خونه خودم بعدش نامزدم ت دادگاه نمیتومه ادعا کنه ک من باکره نبودم؟! اگه هیلیا میرن بعد ازدواج ت دادگاه میگن اون شرایطش چحوریه 

عجب غلطی کردم نرفتم دکتر میخوتستم بدم نزاشت شبش هم بزور کارشو کرد  دستمو از هرجایی برید 

اینو نمیدونم عزیزم ولی بعدش فک نکنم دیگه دستش به جایی بند باشه