تو روضه بودیم یه دختر بچه از بین کلیییییی خانوم از پیش بغل مامانش بلند شد کلیییییی خانوم رد شد اومد یه نذری بم داد بهم گفت اینو بده ب مامانت تعجب کردم نگاش کردم
خواست بره گفتم مرسی عزیزم حالا چرا ب مامانم؟
گف چون این برا بزرگاس بعدش رف حالا من خودم بزرگما ولی گف ب مامانت بده
حالا ب مامانم گفتم گف من حاجت دارم ...
:)))) خیلیییی عجیب بود برامخیلییییییااا