به محض اینکه پولی دستم برسه و بتونم مستقل زندگی کنم طلاق میگیرم و میرم.
دو تا بچه رو مخ دارم ۷ ساله و۳ ساله خسته شدم از دستشون گاهی هم شوهرم رو مخمه...خیلی فشار رومه....دلم میخواد ازاد و رها زندگی کنم کلا حوصله ندارم....حوصله هیچی...
یه سری خاطرات هست که آدم خجالت میکشه حتی تو خلوت خودش مرورشون کنه چون از خودش خجالت میکشه. از حماقت زیاد، از خریتِ بیانتها، از اهمیت دادن به آدمای لاابالی...