لباسی که میخواستم بپوشم پوشیدم اومدم گفتم چطوره خوشگله گفت کجا بسلامتی گفتم مگه امروز عروسی نیست گفت خب باشه چیش به تو گفتم عروسی پسر داییمه ها گفت ما که نمیریم گفتم تو نیا من میرم گفت غلط کردی لباسمو در اوردم گفت همینو تو خونه بپوش شام بزار میخوریم گفتم پس چرا خودت کارت هدیه گرفتی وقتی نمیخواستیم بریم گفت اونموقع میخواستم بریم گفتم از عمد میگی شب میریم گفت نه من یعنی نه گفتم خب خودم میرم گفت پاتو گذاشتی بیرون خونه پاتو قلم میکنم خیلی ناراحتم اخه لباس خریدم 😭
خاک تو سر هر چی مرد اذیت کن باشه
چه شوهرای جذابی 🌝💣
باهاش کل کل نمیکردی باهاش سر سنگین برخورد میکردی شاید دلش میسوخت میبردت عروسی
حالا فکر کن خودت بری
بعدش میخواد دعوا باشه
ببین دردش چیه خب؟ شوهر منم همینه ولی میخاد حتما قبلش حسابی حرصم بده پیش پش از دماغم درآورده باشه در نهایتم میریم ولی من انقد عصبیم هیچی از مراسم نمیفهمم
شام بپز بعد بریزش دور قابلمو رو هم بزن تو سرش
حتما یه چیزی شده
شما هم لج نکن با زبون نرمش کن
طلاق بگیر
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
