من الان ۲۴سالمه پارسال ازدواج کردم خسارت مالیمم به خاطر این بود که از مدرسه اخراج شدم مجبور شدم برم مدرسه خصوصی که پول زیادی میخواست ماهم وضعمون خوب نبود بعدشم سر ازدواجم بود که با اینکه خواستگارم داشتم اما مجبور شدن هم جهاز و هم عروسی رو خودشون هزینه شو بدن ومن خیلی عذاب وجدان دارم اون موقع هم ازدواج نکرده بودم شوهرمم چیزی نمیدونه اما انگار پیشش سیاهم خدا سیاهم کرده والان تنهام وحقیر وفقط مادرم باهام خوبه وباهام حرف میزنه دیگه هیچ کس حتی شوهرم باهام حرف نمیزنه