من نمیتونم
نمیتوانم
سخت است
همه چیز
بسیار زیاد
بسیار بسیار زیاد
الکی میگویم ک میتوانم
اری، دروغ است، دروغ محض
چ کسی زجه زدن هایم را دید؟؟
چ کسی از شدت بغض خفه شد، اشکش جاری شد، اما سرش را ب بهانه ای بالا گرفت، تا اشکش نچکد، تا کسی نبیند، تا کسی نفهمد
اگر کسی بفهمد چ جوابی دارم ک بدهم؟؟؟
بگویم برای چه؟؟ برای که؟؟؟
چگونه ادامه دهم ؟؟ ب امید که؟؟ ب امید چه؟؟
چکاری دارم در این دنیای فانی؟؟؟
چکاری دارم در جایی ک هیچ تعلق و دلبستگی بین من و این دنیا وجود ندارد؟؟
بین این همه انسان های غریبه چ کنم؟؟؟
چگونه تو را بین ۸۰ میلیون انسان پیدا کنم؟؟؟
می توانی ب من قول دهی ک هر وقت پیدایت کردم با آغوش باز مرا بپذیری؟؟؟
مرا بغل کنی؟؟
تا در بغلت بمیرم و جان دهم ؟؟
میشود؟؟؟
(خدایا نگا کن😐 ریدم😐 این چ بود دیگر😐 حتی بلد نیستم کتابی چیزی بنویسم😐عاح ای مرگ تو معیار😐💔)