2733
2734

من و شوهرم تو خونه ی پدر و مادر من زندکی میکنیم تو طبقه دوم.مسعله ای پیش اومد که دلمو حسابی شکوندن ازشون انتظار نداشتم.شوهرم بشون خوبی میکنه اونا به چشمشون نمیاد و پشت سرش حرف میزنن.حالا اومدیم خونه پدر شوهرم یه شب مهمونی.من حالم ازون خونه ی خودم که بالای بابام ایناست بهم میخوره دوست ندارم فردا باشون روبرو شم اینقد ازشون ناراحتم.خونه پدر شوهرمم یه شهر دیکست.حالا به مادر شوشو گفتیم من فردا میخوام بمونم گفت راه شوهرم دور میشه دوباره از سرکار بیاد اینجا.اینم انگار دوست نداره من بمونم.شما جای من بودید میموندید یا فردا میرفتید؟مث اواره هام.یه خونه ندارم که توش ارامش داشته باشم

اگه دلتون خواست بخاطر سلامتی دخترم یه صلوات مهمونم کنید مهربونا.حاجتروا شید انشاالله  

ببینید چقد من بدبختم.برام لطفا دعا کنید خودمون خونه دار شیم بریم.

اگه دلتون خواست بخاطر سلامتی دخترم یه صلوات مهمونم کنید مهربونا.حاجتروا شید انشاالله  


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
2740
خونه ای که پدر تو راضی نباشه بهتر از خونه دیگرانه که ناراضی هستن نمیدونم میتونم منظورو برسونم یا نه

اره فهمیدم

اگه دلتون خواست بخاطر سلامتی دخترم یه صلوات مهمونم کنید مهربونا.حاجتروا شید انشاالله  
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   رستا۷۰۹  |  5 ساعت پیش
توسط   عطرخدا  |  5 ساعت پیش