2777
2789
عنوان

میخام داستان زندگیم بگم🥺🖤

303 بازدید | 17 پست

سلام رفقایی گلم 

نمیدونم  واقعا چطوری شروع کنم ...‌‌

بچگیم زندگی عالیی داشتم چون بچه اخری بودم همه هوامو داشتن مخصوصا بابا🖤

مامانم میرفت کار میرد از شهر ب اون شهر بار میبرد 

بابام کشاورزی میکرد 

ادامه 👇

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بابام بخاطر سم های که داخل کشاورزی ب محصولات میزد 

سرطان ریه گرف🥺🖤🖤

بعد دوسال فوت کرد سال ۹۴ 

ولی سخترین روزایی زندگیم بودش و اون موقع سن کم بودش و دردو حس نمیکردم زیاد ولی هی بزرگتر میشدم بدتر دوری شو حس میکردم

کم کم رفتاری همه باهام عوض شد تند تر شدن باهام 

باید کارایی خونه رو تنهایی انحام میدادم داخل کشاورزی هم میرفا خیلی برام سخت بودش 

تو حسرت چیزای کوچک بودم لباسام سال ب سال میخریدم 

تا رسیدم ب کنکور هدف بود بخونم فرهنگیان قبول شدم 

ک نشد 🖤🥺

تا اینکه  با شوهرم اشنا شدم


حقیقتش من از بچگی عاشقش بودم 

و بخاطر همین تا درخاست دوستی دادش زود قبول کردم 

۵ ماه با هم دوست بودیم که اومدش خاستگاریم 

دو ماه نامزدی بودیم دیگه عقد کردیم 

خیلی اقا مهربون تنهام کمبودمحبتامو جبران میکرد

البتع اینم بگم همه خانواد مخالف بودن من جلو همه وایستادم تا ب هم رسیدیم بخاطر همین دیگ هیج راه بزگشتی ندارم 

عقد واسم وحشناک بودش خیلی دوران بدی بود و هست 

تا میرفت خونه نامزدم اینا مامانم باهام دعوا  میکرد فوشم میداد 

من خر بگو زود زنگ‌میزدم ب شوهرم مبگفت و اینا براش کینه میشد 

الان نزدیک عروسیمه 

داداشم با شوهرم دعواشون شد افتادن سر لج 

شوهرم میگه بعد عروسی نمیزارم پات  خونه مادرت بزاری خیلی برام عذاب شده همش گربه میکنم دیگه واسه عروسیم ذوق ندادم 

همش مبگه تو وصله ما نیستی اول و اخر طلاقت میدم😭😭😭😭

میگه زن دوم خرج نداره همه ارزو شونه من شوهر شون بشم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز