امروز توی دانشگاه من میخوندم بعد چندتا بچها شلوغ میکردن دخترا و پسرا بعد من رفتم یجای دیگه بخونم بعد یه پسره اومد گفت ببخشید معذرت میخام شلوغ کردیم من از طرف بچهای دیگه هم عذرخواعی میکنم بچهارو دعوا کردم دیگه شلوغ نکنن بعد همینجور که حرف میزد صداش میلرزید بعدش رفتم اونجا بخونم یه دختر که هم کلاسیش بود حرف زد دختره رو دعوا کرد که ایشون داره میخونه ساکت من هم کلاسیش نیستم