چند روز قبل توی سودر ایستاده بودم منتظر بودم فروشنده بیاد خریدام حساب کنه روی میز جلوی پیشخون آدامس و آبنبات و از این خرت و پرتا بود ی پسر بچه اومد با ی سرعتی مثل جت حیب شلوارشو پر آدامس کرد و از مغازه پرید بیرون من ب جای اون استرس گرفتم والا
ولی بی انصاف خیلی حرفه ای بود