2777
2789
عنوان

بچه کچل

| مشاهده متن کامل بحث + 829 بازدید | 52 پست
همش ارثیه  من بچه دیگم هم کوچیک بود همین بود مو مشکی  بود تراشیدم اصلا تغییر نکرد الان ب ...

یه عکس خوب آتلیه ای نمیتونم بگیرم ازش،همه عکسا کچل🤦😓حالا گوشاشم تیزه بچم😁

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

اینم بزرگ شه مشکی میشه موهاش،چون عموهاش بور بودن بچگی الان نیستن

آهاا اسی از این هد یا تل کشی ها که روش گل داره بزنی برا حالا ک موهاش کمه هم قشنگ میشه ها

یکی از دوستام دختر دومیش رو موهاش رو نتراشیده بود پشیمون بود میگفت موهاش کم پشته، بعد دختر سومی رو که موهاشو تراشید برا اینکه قشنگ باشه از این هدبندا میزد گوگولی میشد

.................................................................................................................................................................... بعد 4 سال و مراجعه به 15 تا متخصص در 4 استان و مصرف 13دوره داروی شیمیایی نهایتا 26 اردیبهشت1403 آی وی اف کردم و دوتا جنین انتقال دادم، 3/5 بی بی چک مثبت شد میلرزیدم و گریه میکردم اصلا باورم نمیشد،3/9 آزمایش بتا 500 شد بازم باورم نمیشد،تبدیل به یه آدم دیگه شدم براش با عشق عروسک میبافتم، چندتا کتاب تربیت فرزند خوندم، لالایی حفظ میکردم براش میخوندم، چقدر قرآن و دعا خوندم براش ولی بازم باورم نمیشد،3/26 رفتم سونو که صدای قلبشو بشنوم ولی هیچوقت نشنیدم، دکتر گفت رشدش متوقف شده قرص بخور سقط کن..نکردم.. آخه چجوری دلم بیاد... تو 11 هفتگی خودش رفت.. بچمو لای یه تیکه پارچه سفید گذاشتم و خاک ریختم روی همه امید و آرزویی که داشتم، دستای عروسکشو نبافتم، کتاب نخوندم، حالا شبا منم و لالایی هایی که حفظ کردم... نه اومدنش رو باور کردم نه رفتنش 💔


اینجوری

.................................................................................................................................................................... بعد 4 سال و مراجعه به 15 تا متخصص در 4 استان و مصرف 13دوره داروی شیمیایی نهایتا 26 اردیبهشت1403 آی وی اف کردم و دوتا جنین انتقال دادم، 3/5 بی بی چک مثبت شد میلرزیدم و گریه میکردم اصلا باورم نمیشد،3/9 آزمایش بتا 500 شد بازم باورم نمیشد،تبدیل به یه آدم دیگه شدم براش با عشق عروسک میبافتم، چندتا کتاب تربیت فرزند خوندم، لالایی حفظ میکردم براش میخوندم، چقدر قرآن و دعا خوندم براش ولی بازم باورم نمیشد،3/26 رفتم سونو که صدای قلبشو بشنوم ولی هیچوقت نشنیدم، دکتر گفت رشدش متوقف شده قرص بخور سقط کن..نکردم.. آخه چجوری دلم بیاد... تو 11 هفتگی خودش رفت.. بچمو لای یه تیکه پارچه سفید گذاشتم و خاک ریختم روی همه امید و آرزویی که داشتم، دستای عروسکشو نبافتم، کتاب نخوندم، حالا شبا منم و لالایی هایی که حفظ کردم... نه اومدنش رو باور کردم نه رفتنش 💔

یه عکس خوب آتلیه ای نمیتونم بگیرم ازش،همه عکسا کچل🤦😓حالا گوشاشم تیزه بچم😁

عزیزم  

از ای گلسرا بزن به سرش برا عکس روز

کافیه هدف داشته باشی!اون وقت دنیا،به اختیارِ تو می چرخه.تو یک حرکت کوچک کن،گردش دومینو شروع میشه.

آهاا اسی از این هد یا تل کشی ها که روش گل داره بزنی برا حالا ک موهاش کمه هم قشنگ میشه ها یکی از دوس ...

باورت میشه هیچی نمیذاره رو سرش بذارم سریع برمیداره..کلاه آفتابی،پشمی همه مدل..اصلا نمیذاره بمونه

چه خوشگله..گرفتم چند مدل تل سریع برمیداره از رو سرش..میگن عادت ندادی بچرو خب چیکار میکردم از اول سرش ...

عههه حییف ک نمیذاره🤦🏻‍♀️

.................................................................................................................................................................... بعد 4 سال و مراجعه به 15 تا متخصص در 4 استان و مصرف 13دوره داروی شیمیایی نهایتا 26 اردیبهشت1403 آی وی اف کردم و دوتا جنین انتقال دادم، 3/5 بی بی چک مثبت شد میلرزیدم و گریه میکردم اصلا باورم نمیشد،3/9 آزمایش بتا 500 شد بازم باورم نمیشد،تبدیل به یه آدم دیگه شدم براش با عشق عروسک میبافتم، چندتا کتاب تربیت فرزند خوندم، لالایی حفظ میکردم براش میخوندم، چقدر قرآن و دعا خوندم براش ولی بازم باورم نمیشد،3/26 رفتم سونو که صدای قلبشو بشنوم ولی هیچوقت نشنیدم، دکتر گفت رشدش متوقف شده قرص بخور سقط کن..نکردم.. آخه چجوری دلم بیاد... تو 11 هفتگی خودش رفت.. بچمو لای یه تیکه پارچه سفید گذاشتم و خاک ریختم روی همه امید و آرزویی که داشتم، دستای عروسکشو نبافتم، کتاب نخوندم، حالا شبا منم و لالایی هایی که حفظ کردم... نه اومدنش رو باور کردم نه رفتنش 💔

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792