منو دختر خالم حرفمون شد بعد خیلی رک و راست گذاشت تو کاسم ک من نمیخام باتو ارتباط داشته باشم خوشم نمیاد ازت و واسه همیشه تموم شد اگر منم باتو حرف زدم تو دیگه با من حرف نزن من فقد تو شک بودم چون انتظار این حرفو نداشتم بعدش با چن شب بعد اومدن خونمون منم باهاش صحبت نکردم اصلا نگاشم نکردم ولی خالم مشخص بود ناراحت شدش و دختر خالمم پکر بودش و سرش پایین به نظرتون تقصیر من بود ک حرف نزدم!! اخه خودش گفت خوشم نمباد ازت و قطع ارتباط منکه بهش نگفته بودم