2777
2789
عنوان

داستان عشق عجیب من!

2322 بازدید | 80 پست

سعی میکنم زیاد معطلتون نکنم و زود و خلاصه بنویسم

یه روز خیلی رندوم یکی به ربات ناشناسم پیام داد و با یه جمله فلسفی مکالمه رو باهام شروع کرد. صحبت درمورد این بود به چه چیز این زندگی دلخوشی؟ چی موجب دلگرمیته؟


من خام بودم اونوقتا. وقتی دیدم یکی اومده ناشناسم و انقدر خاص مکالمه رو شروع کرده، خیلی خوشم اومد

رئیس ستاد مبارزه با نامادری های بدجنس، عروس های سلیطه و خواهرشوهرای خرده شیشه داره🥸

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

گذاش لایک

  هر آدمی با کاراش لیاقَتِشو فَریاد میزَنِه..!️ خدای حس شیشماااااا👻 درخواست=ردشدن.                                                         * امضامودیدی برای عاقبت بخیری خودموخانوادم دعاکن*.   موافق نیستی ریپلای نکن باتچکر🙏😎

حرف زدیم و حرف زدیم و حرف زدیم. به خودم اومدم دیدم ۴-۵ ساعته دارم باهاش حرف میزنم. اون فوق العاده بود. باهوش و زیرک و شوخ طبع. خیلی شبیه من بود. همزمان که باهام چت میکرد، تمام نوشته های ۶-۷ سال فعالیتم توی تو.ییتر رو میخوند و درموردشون ری اکشن نشون میداد

رئیس ستاد مبارزه با نامادری های بدجنس، عروس های سلیطه و خواهرشوهرای خرده شیشه داره🥸

هیچوقت این حجم از توجه رو از جنس مذکری جز پدرم نگرفته بودم‌. ولی هرچقدر میگفتم تو کی هستی. میگفت نه من تو رو میشناسم و نه تو منو. آخر شب وقتی که صحبتامون به ته رسید. دیدم یه نفر یکی از قدیمی ترین توییتامو لایک کرد. توییتی که مثلا واسه ۳ سال قبل بود. همه رو داشت میخوند...


زدم روی پروفایلش. عکسش جوری بود که صورتش کامل مشخص نبود. فقط نصف صورتش دیده میشد. وقتی که دیدمش. به ولله قسم یادم اومد که من قبلا خواب اینو دیدم

رئیس ستاد مبارزه با نامادری های بدجنس، عروس های سلیطه و خواهرشوهرای خرده شیشه داره🥸

کامل گفتی لطف کن لایک کن 

 منم کوروش شاه جهان شاه بزرگ شاه دادگر شاه سومر و اکد شاه چهار گوشه جهان ارتش من به آرامی وارد بابل شد نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد اید من برده داری را برانداختم، به بدبختی های آنان پایان بخشیدم(بخشی از منشور نامه کوروش بزرگ)کوروش شاه جهان شاه بزرگ شاه دادگر آسوده بخواب زیرا که ما بیداریم منم فرزند کوروش بزرگ منم یک ایرانی  (کاربری از تاریخ ۸ اردیبهشت ۴۰۳ ساعت ۹ شب ماله من شد تایپک های قبل به من مربوط نیست)

یهویی استرس تمام وجودم رو گرفت. قبلا خواب یه غریبه رو دیدم که توی خواب بدجوری از دستش ناراحت بودم و حالا اون غریبه وارد زندگیم شده بود. زدم روی پروفایلش و رفتم که منم توییتاشو بخونم... دیدم که همش درمورد آتئیست بودن و عدم اعتقادش به خدا حرف زده بود. جو حس و حال اکانتش کلا روی این موضوعات فلسفی بود.

توی قسمت ریپلای هاش دیدم یه جای یکی نوشته بود اگه بفهمی امشب میمیری، آخرین کاری که با تمام وجود میخوای انجام بدی چی بود؟ گفت با خدای جدیدی که پیدا کردم حرف میزدم.

رئیس ستاد مبارزه با نامادری های بدجنس، عروس های سلیطه و خواهرشوهرای خرده شیشه داره🥸
یهویی استرس تمام وجودم رو گرفت. قبلا خواب یه غریبه رو دیدم که توی خواب بدجوری از دستش ناراحت بودم و ...

یهویی دلم ریخت. منظورش من بودم یعنی؟ زندگیم اونموقع خیلی پروالش و تلخ میگذشت و اون خیلی مهیج به نظر میرسید

رئیس ستاد مبارزه با نامادری های بدجنس، عروس های سلیطه و خواهرشوهرای خرده شیشه داره🥸
یهویی دلم ریخت. منظورش من بودم یعنی؟ زندگیم اونموقع خیلی پروالش و تلخ میگذشت و اون خیلی مهیج به نظر ...

دیگه هرشب توی ناشناس منتظرش بودم و اون میومد و صحبت میکردیم. مثل یه فیلسوف منو به چالش میکشید منم سعی میکردم با حرفام متقاعدش کنم. 

رئیس ستاد مبارزه با نامادری های بدجنس، عروس های سلیطه و خواهرشوهرای خرده شیشه داره🥸
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز