۴ سال شاید بیشتر تو سن کم برا یکی گریه کردم.خودمو باختم .به پاش سوختم .واسش مردم .پیر شدم.جوونیم رف.مریضش شدم .تو نماز مهر خیس میشد و من چهارسال نداشتمش ولی بازم برا داشتنش گریه میکردم خدا میدونه چقدر اذیت شدم .ولی دیگه فهمیدم واقعا خدا نمیخوات که بش برسم.نفهمیدم چرا وارد زندگیم شد
- این روزا کمتر کسی زندگی میکنه اکثر آدما فقط وجود دارن