۲ سال پیش ادمی بودم عاشق .عاشق هنر عاشق نقاشی
نمیدونستم معده دردچیه نمیدونستم استرس یعنی چی
اصلا عصبی نمیشدم شاید ۲ ماه یک بار
همسرم با استرس هایی ک بهم داد با وایب منفی هایی ک داره با شکاک بودنش با داد زدن هاش با محدود کردن هاش با غرغرهاش با بی توجهی هاش
روح و روانم رو خورد
همه بهم میگفتن طلاق بگیر هر روز ی چیز جدید میبینم ازش
همه گفتن جداشو حتی دوستاش اما دل بی صاحبم راضی نشد
خودم رو گم کرده بود