ن عزیزم کم کم شروع کن گیر بده بزار برات خرج کنه
یادش بخیر ی جاری داشتم کفش هاشو هر دو ماه یا لباس هاشو پاره میکرد لوازم خوردنی را میداد ب گدا و...... فقط خرج مینداخت رو دست شوهرش مهمونی دعوت میکرد ب شوهر میگفت خودشون زنگ زدن میان. فقط قوم شوهر بعد بریز و بپاش. ۲ سال طول کشید ولی شوهرش عادت کرد