شوهرم خیلی ادم مورد اعتمادیه و منم همیشه بهش اعتماد دارم اما من دیروز یرای بکی دوروز با مامانم اومدم خونه داییم وقتی اومدم نگو شبش شوهرم با دوستاش رفتن باغ یکی از دوستاش ،اینو خودش بهم گقت امروز پشت تلفن اما من از باغ رفتنا خیلی میترسم شوهرکم فهمید من یه حالی شدم از اون موقع هی زنگ میزنه میپرسه ناراحتی ؟خوبی ؟چیکار میکنی؟کجایی ؟
الانم بهم پیام داده سرسنگینی باهام؟گفتم نه بعد گفت چند وقت پیش دستگاه فر مو میخواستی بخری چرا نخریدی ؟گفتم پولو خرج خونه و بچه هاشد دیگ نتونستم بهم گفت عشقم پول میدم برو برای خودت بخر ،تعجب کردم چون هیچوصت اینجوری پیشنهاد نمیده برو برای خودت فلان چیزو بخر .تاوقتی چیزی نخوام اصلا پیشنهاد نمیده که برو بخر به غیر از خوردو خوراک
راستش به شک افتادم ۰ون شنیدم مردا وقتی یه غلطی میکنن اینجوری میخوان عذاب وجدانشونو کم کنن نمیدونم حسم درسته یا نه؟چجوری مطمئن شم.