چه بده که یه آدم مهربون بعد سالها...تبدیل به یه آدم سنگدل بشه...اونم فقط به خاطر رفتار نزدیکترین آدماش...اینکه دلت از همه بشکنه....همه ای که با تمام وجود براشون همه کاری کردی...حتی بعضی وقتا از خودتم گذشته باشی به خاطر خوشحال کردن اونا...خدایا این چه دنیاییست....کاش نبودم...وقتی این حرفارو به خواهرم میزنم یه جوری میخنده...که انگار با زبان بی زبانی میگه مثل همیشه ساده و گیجم...و بدی اون رو نمیبینم....واقعا چرا؟...هیچوقت فکر نمی کردم خواهر آدم انقدر پست باشه...😔
به خاطر همین تصمیم گرفتم با همه اطرافیان نزدیکم قطع ارتباط کنم....دیگه خسته شدم از بس خوبی کردم و بدی اونارو ندیده گرفتم...
من و تو چه قدر مثل همیم
من به دختری که اومد تو زندگیم و به قول خودش نجاتش دادم اینقدر محبت که کردم تا محبت رو وظیفه دید
ولم کرد رفت با یه نفر دیگه
اینقدر مهربونیم رو زیاد دیده که باز در حالی که با اون نفر بود اومد سراغم و درد و دل کرد
من میفهمم حالت چیه
خودمم تو همین حالتم
ولی یه موقع که دیره میفهمن جز تو کسی رو ندارن
وقتی که دیگه از چشمت افتادن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
