اینکه به خانواده فقیر بدنیا اومدم
اینکه هیج وقت خوته پدرم با احترام بهم نگاه نشده و به چشم یه موجود اضافی که باید زودتر بره پی زندگیش رفتار شدع
اینکه اینقدر اعتماد بنفسم پایینه که حتی جرات آشنا شدن با پسری رو ندارم
یه حس بی ارزشی و پوچی درونی دارم
حس میکنم لایق خوشبختی و آرامش نبودم که بهم نداده
از خدا میخوام زودتر جونمو بگیره تموم شه این زندگی کوفتی